چرا گاهی در روابط احساس میکنیم که احساساتمان اهمیتی ندارد؟
همه ما در روابط مختلف، از خانوادگی گرفته تا عاطفی و دوستانه، به دنبال دیده شدن و درک شدن هستیم. اما گاهی اوقات، علیرغم تلاشهایی که میکنیم، احساس میکنیم که احساساتمان نادیده گرفته میشوند و اهمیتی ندارند. این احساس میتواند بسیار آزاردهنده و مخرب باشد و به تدریج باعث ایجاد فاصله و سردی در روابط شود. اما چرا این اتفاق میافتد؟ در این مقاله، به بررسی 21 دلیل احتمالی این احساس میپردازیم: فهمیدن این دلایل، اولین قدم برای بهبود روابط و ایجاد ارتباطی سالمتر و رضایتبخشتر است.
- 🌐
عدم همدلی طرف مقابل:
برخی افراد به طور ذاتی در درک و همدلی با احساسات دیگران ضعیفتر هستند. - 🌐
مشغلههای ذهنی زیاد طرف مقابل:
وقتی فردی با مشکلات و دغدغههای شخصی زیادی درگیر است، ممکن است نتواند به احساسات شما توجه کافی نشان دهد. - 🌐
تفاوت در سبکهای ارتباطی:
ممکن است شما و طرف مقابلتان سبکهای ارتباطی متفاوتی داشته باشید و او ناآگاهانه احساسات شما را نادیده بگیرد. - 🌐
ترس از آسیبپذیری:
برخی افراد از ابراز احساسات و نشان دادن آسیبپذیری میترسند و به همین دلیل، از درک و همدلی با احساسات دیگران دوری میکنند.
- 🌐
تجربههای گذشته:
تجربیات گذشته، مانند طرد شدن یا نادیده گرفته شدن در کودکی، میتواند باعث شود فرد در برقراری ارتباط عاطفی با دیگران مشکل داشته باشد. - 🌐
عدم آگاهی از احساسات خود:
گاهی اوقات، افراد به درستی از احساسات خود آگاه نیستند و به همین دلیل، نمیتوانند به درستی با احساسات دیگران همدلی کنند. - 🌐
نادیده گرفتن نیازهای عاطفی شما:
اگر نیازهای عاطفی شما به طور مداوم نادیده گرفته شوند، احساس میکنید که احساساتتان اهمیتی ندارد. - 🌐
بیاعتبار کردن احساسات شما:
وقتی طرف مقابل به شما میگوید که نباید ناراحت باشید یا احساسات شما را مسخره میکند، احساس بیارزشی میکنید. - 🌐
انتقاد بیش از حد:
انتقاد مداوم میتواند باعث شود احساس کنید که احساساتتان شنیده نمیشوند و مورد قضاوت قرار میگیرند. - 🌐
عدم تمایل به شنیدن:
اگر طرف مقابل به حرفهای شما گوش ندهد یا صحبتهای شما را قطع کند، احساس میکنید که احساساتتان اهمیتی ندارد. - 🌐
مقایسه کردن با دیگران:
مقایسه کردن شما با دیگران میتواند باعث شود احساس کنید که احساساتتان ارزشی ندارد. - 🌐
عدم ابراز علاقه و محبت:
اگر طرف مقابل به شما ابراز علاقه و محبت نکند، احساس میکنید که احساساتتان نادیده گرفته میشوند. - 🌐
عدم حمایت در مواقع بحرانی:
وقتی در مواقع سخت به حمایت نیاز دارید و طرف مقابل از شما حمایت نمیکند، احساس میکنید که احساساتتان اهمیتی ندارد. - 🌐
توجه بیش از حد به خود:
افرادی که خودمحور هستند، ممکن است نتوانند به احساسات دیگران توجه کنند. - 🌐
عدم درک تفاوتهای فردی:
هر فردی به شکل متفاوتی احساسات خود را تجربه میکند و اگر این تفاوتها درک نشوند، سوءتفاهم ایجاد میشود. - 🌐
مشکلات در برقراری ارتباط کلامی:
اگر طرف مقابل نتواند به درستی احساسات خود را بیان کند، ممکن است نتواند به درستی با احساسات شما همدلی کند. - 🌐
بهرهگیری از سکوت به عنوان سلاح:
سکوت طولانیمدت و عدم برقراری ارتباط میتواند باعث ایجاد احساس نادیده گرفته شدن شود. - 🌐
انکار احساسات:
انکار کردن احساسات شما توسط طرف مقابل، مانند گفتن اینکه “اینقدر حساس نباش”، میتواند بسیار آسیبزننده باشد. - 🌐
کنترلگری:
افرادی که سعی در کنترل دیگران دارند، ممکن است به احساسات آنها اهمیت ندهند. - 🌐
اعتیاد:
اعتیاد به مواد مخدر، الکل یا رفتارهای مخرب میتواند باعث شود فرد به احساسات دیگران بیتوجه باشد. - 🌐
مشکلات روانی:
برخی مشکلات روانی، مانند اختلال شخصیت خودشیفته، میتوانند باعث شوند فرد نتواند با احساسات دیگران همدلی کند.
این عوامل میتوانند به تنهایی یا به صورت ترکیبی، باعث ایجاد احساس نادیده گرفته شدن و بیاهمیت بودن احساسات در روابط شوند. باید به یاد داشته باشیم، شناخت این عوامل، گام اول در جهت بهبود روابط و ایجاد ارتباطی سالمتر و رضایتبخشتر است.
چرا گاهی در روابط احساس میکنیم که احساساتمان اهمیتی ندارد؟ 21 نکته
1. عدم برقراری ارتباط موثر
یکی از اصلیترین دلایل این احساس، عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر با طرف مقابل است.وقتی نمیتوانیم احساسات خود را به درستی بیان کنیم، احتمال اینکه نادیده گرفته شوند، افزایش مییابد.این عدم ارتباط میتواند ناشی از خجالت، ترس از قضاوت، یا ندانستن اینکه چگونه احساسات خود را به اشتراک بگذاریم باشد.گاهی اوقات هم فکر میکنیم که طرف مقابل باید خودش بفهمد چه احساسی داریم، در حالی که این انتظار غیرمنطقی است.برای حل این مشکل، تمرین کنید که احساسات خود را به طور واضح و مستقیم بیان کنید.از “من” پیامها استفاده کنید تا مسئولیت احساسات خود را بپذیرید.
به جای گفتن “تو همیشه منو ناراحت میکنی”، بگویید “من وقتی این کار را میکنی احساس ناراحتی میکنم”.
در ضمن، یاد بگیرید که به حرفهای طرف مقابل گوش دهید و سعی کنید دیدگاه او را درک کنید.این کار میتواند به ایجاد یک فضای امن و صمیمی برای تبادل احساسات کمک کند.
2. عدم همدلی از سوی طرف مقابل
همدلی به معنای توانایی درک و احساس کردن احساسات دیگری است. وقتی طرف مقابل همدلی نشان نمیدهد، احساس میکنیم که حرفهایمان شنیده نمیشود و احساساتمان نادیده گرفته میشود. ممکن است طرف مقابل درگیر مسائل خودش باشد و نتواند به اندازه کافی به شما توجه کند. در ضمن، برخی افراد به طور کلی در همدلی کردن مشکل دارند و این موضوع ربطی به شما ندارد. سعی کنید با طرف مقابل صحبت کنید و به او بگویید که نیاز به همدلی بیشتری دارید. اگر مشکل همدلی طرف مقابل ریشهای باشد، ممکن است نیاز به مشاوره داشته باشد. در هر صورت، بدانید که شما شایسته شنیده شدن و درک شدن هستید. اگر این نیاز در رابطه شما برآورده نمیشود، باید به این موضوع فکر کنید که آیا این رابطه برای شما مناسب است یا خیر.
3. اولویت دادن به نیازهای خود توسط طرف مقابل
در برخی روابط، یکی از طرفین به طور مداوم نیازهای خود را بر نیازهای دیگری اولویت میدهد. این رفتار باعث میشود که طرف مقابل احساس کند که احساسات و نیازهایش نادیده گرفته میشود. این اولویتبندی ممکن است آگاهانه یا ناآگاهانه صورت بگیرد. ممکن است طرف مقابل خودخواه باشد و فقط به فکر خودش باشد. یا ممکن است فکر کند که نیازهای او مهمتر از نیازهای شما هستند. در هر صورت، این رفتار باعث ایجاد حس بیارزشی و نادیده گرفته شدن در شما میشود. سعی کنید با طرف مقابل صحبت کنید و به او بگویید که نیاز دارید که نیازهای شما هم به اندازه نیازهای او مورد توجه قرار بگیرند. اگر طرف مقابل حاضر به تغییر رفتار خود نیست، ممکن است لازم باشد که رابطه خود را بازبینی کنید.
4. عدم اعتباربخشی به احساسات
اعتباربخشی به احساسات به معنای پذیرفتن و تایید کردن احساسات دیگری است. وقتی کسی به شما میگوید “نباید اینقدر ناراحت باشی” یا “این موضوع اصلا مهم نیست”، احساسات شما را بیاعتبار میکند. این بیاعتباری میتواند باعث شود که شما به احساسات خود شک کنید و احساس کنید که مشکلی دارید. ممکن است طرف مقابل قصد بدی نداشته باشد و فقط بخواهد شما را دلداری دهد. اما بیاعتبار کردن احساسات شما، کمکی به شما نمیکند. به جای بیاعتبار کردن، سعی کنید به حرفهای طرف مقابل گوش دهید و به او بگویید که درک میکنید چه احساسی دارد. حتی اگر با احساسات او موافق نیستید، باز هم میتوانید به او بگویید که احساساتش برای شما قابل احترام هستند. این کار باعث میشود که او احساس کند که شنیده شده و درک شده است.
5. نادیده گرفتن نیازهای عاطفی
نیازهای عاطفی شامل نیاز به عشق، محبت، توجه، احترام و پذیرش است. وقتی این نیازها در یک رابطه برآورده نمیشوند، فرد احساس میکند که دوست داشته نمیشود و ارزش ندارد. ممکن است طرف مقابل فکر کند که فقط با فراهم کردن نیازهای مادی، میتواند شما را خوشحال کند. اما نیازهای عاطفی به همان اندازه مهم هستند و نباید نادیده گرفته شوند. به طرف مقابل بگویید که به چه نوع محبت و توجهی نیاز دارید. ممکن است او نداند که چگونه باید نیازهای عاطفی شما را برآورده کند. با صحبت کردن و تبادل نظر، میتوانید به یک درک مشترک برسید. اگر طرف مقابل حاضر به تلاش برای برآورده کردن نیازهای عاطفی شما نیست، ممکن است لازم باشد که رابطه خود را بازبینی کنید.
6. سابقه روابط ناموفق
سابقه روابط ناموفق میتواند باعث ایجاد ترس و ناامنی در روابط جدید شود. ممکن است به دلیل تجربیات گذشته، فکر کنید که دوباره قرار است آسیب ببینید و احساساتتان نادیده گرفته شوند. این ترس میتواند باعث شود که شما از بیان احساسات خود خودداری کنید. یا ممکن است نسبت به طرف مقابل بدبین باشید و فکر کنید که او قصد آزار شما را دارد. برای غلبه بر این ترس، به خودتان یادآوری کنید که هر رابطه با رابطه قبلی متفاوت است. به طرف مقابل فرصت بدهید تا به شما نشان دهد که قابل اعتماد است. در صورت نیاز، از یک مشاور کمک بگیرید تا تجربیات گذشته خود را پردازش کنید و با ترسهای خود روبرو شوید.
7. مشکلات روانی زمینهای
گاهی اوقات، احساس بیاهمیتی در روابط میتواند ناشی از مشکلات روانی زمینهای مانند افسردگی، اضطراب یا اختلال شخصیت باشد. این مشکلات میتوانند باعث شوند که شما به طور مداوم احساس بیارزشی کنید و فکر کنید که کسی شما را دوست ندارد. اگر فکر میکنید که ممکن است دچار یک مشکل روانی باشید، حتما به یک متخصص مراجعه کنید. شما شایسته این هستید که زندگی شاد و رضایتبخشی داشته باشید.
و درمان میتواند به شما در رسیدن به این هدف کمک کند. به خودتان و احساساتتان اهمیت دهید.
8. کنترلگری و سلطهگری
در روابطی که یکی از طرفین سعی در کنترل و سلطه بر دیگری دارد، احساسات و نیازهای طرف مقابل به راحتی نادیده گرفته میشود. فرد کنترلگر معمولا فقط به خواستهها و نیازهای خود اهمیت میدهد و سعی میکند طرف مقابل را مطابق میل خود تغییر دهد. این رفتار باعث ایجاد حس بیارزشی، ناتوانی و افسردگی در طرف مقابل میشود. اگر در یک رابطه کنترلگر قرار دارید، سعی کنید با طرف مقابل صحبت کنید و به او بگویید که رفتارش برای شما آزاردهنده است. اگر طرف مقابل حاضر به تغییر رفتار خود نیست، ممکن است لازم باشد که رابطه خود را خاتمه دهید. و نباید اجازه دهید که کسی شما را کنترل کند. به خودتان و نیازهایتان احترام بگذارید.
9. بیتوجهی به زبان بدن
ارتباط غیرکلامی، مانند زبان بدن، نقش مهمی در انتقال احساسات دارد. وقتی طرف مقابل به زبان بدن شما توجه نمیکند، ممکن است احساس کنید که حرفهایتان شنیده نمیشود و احساساتتان نادیده گرفته میشود. مثلا اگر شما غمگین هستید و طرف مقابل متوجه حالت چهره و لحن صدای شما نمیشود، ممکن است احساس کنید که به شما اهمیت نمیدهد. سعی کنید به زبان بدن طرف مقابل هم توجه کنید و ببینید که آیا او در حال تلاش برای درک احساسات شما هست یا خیر. اگر متوجه شدید که طرف مقابل به زبان بدن شما توجه نمیکند، میتوانید به طور مستقیم به او بگویید که چه احساسی دارید. با تمرین، میتوانید در این زمینه مهارت بیشتری کسب کنید. و روابط سالمتری برقرار کنید.
10. کمبود اعتماد به نفس
کمبود اعتماد به نفس میتواند باعث شود که شما احساس کنید که شایسته توجه و احترام نیستید. ممکن است فکر کنید که احساسات شما به اندازه کافی مهم نیستند و کسی به آنها اهمیت نمیدهد. این احساس میتواند باعث شود که شما از بیان احساسات خود خودداری کنید. یا ممکن است نسبت به طرف مقابل بدبین باشید و فکر کنید که او قصد آزار شما را دارد. برای افزایش اعتماد به نفس، سعی کنید نقاط قوت خود را بشناسید و به خودتان ایمان داشته باشید. به خودتان یادآوری کنید که شما ارزشمند هستید و شایسته یک رابطه سالم و رضایتبخش هستید. در صورت نیاز، از یک مشاور کمک بگیرید تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهید.
11. انتظارات غیرواقعبینانه
گاهی اوقات، انتظارات غیرواقعبینانه از طرف مقابل میتواند باعث شود که احساس کنیم که احساساتمان نادیده گرفته میشود. ممکن است انتظار داشته باشیم که طرف مقابل همیشه ما را درک کند و به تمام نیازهای ما پاسخ دهد. این انتظارات غیرمنطقی میتوانند باعث ایجاد ناامیدی و نارضایتی در رابطه شوند. سعی کنید انتظارات خود را واقعبینانه کنید و به طرف مقابل فرصت بدهید تا اشتباه کند. با داشتن انتظارات واقعبینانه، میتوانید روابط سالمتری برقرار کنید. و از زندگی خود لذت ببرید.
12. کمالگرایی
کمالگرایی میتواند باعث شود که شما استانداردهای بسیار بالایی برای خود و دیگران تعیین کنید. ممکن است فکر کنید که باید همیشه کامل باشید و هیچ اشتباهی نکنید. این تفکر میتواند باعث ایجاد استرس و اضطراب در شما شود. در ضمن، ممکن است نسبت به دیگران سختگیر باشید و از آنها انتظارات غیرواقعبینانهای داشته باشید. برای غلبه بر کمالگرایی، سعی کنید به خودتان یادآوری کنید که هیچ کس کامل نیست. به خودتان اجازه اشتباه کردن بدهید و از اشتباهات خود درس بگیرید. در ضمن، سعی کنید نسبت به دیگران مهربانتر و صبورتر باشید.
با رها کردن کمالگرایی، میتوانید زندگی شادتر و آرامتری داشته باشید.
13. مقایسه خود با دیگران
مقایسه خود با دیگران میتواند باعث شود که شما احساس بیارزشی و حسادت کنید. ممکن است فکر کنید که دیگران خوشحالتر، موفقتر و دوستداشتنیتر از شما هستند. این تفکر میتواند باعث ایجاد افسردگی و اضطراب در شما شود. به جای مقایسه خود با دیگران، سعی کنید روی نقاط قوت خود تمرکز کنید و برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید. با رها کردن مقایسه، میتوانید زندگی شادتر و رضایتبخشتری داشته باشید. به خودتان و دستاوردهای خود افتخار کنید.
14. ترس از صمیمیت
ترس از صمیمیت میتواند باعث شود که شما از نزدیک شدن به دیگران خودداری کنید. ممکن است بترسید که آسیب ببینید یا طرد شوید. این ترس میتواند باعث شود که شما از بیان احساسات خود خودداری کنید. یا ممکن است نسبت به طرف مقابل بدبین باشید و فکر کنید که او قصد آزار شما را دارد. برای غلبه بر ترس از صمیمیت، سعی کنید به خودتان یادآوری کنید که همه افراد بد نیستند. به طرف مقابل فرصت بدهید تا به شما نشان دهد که قابل اعتماد است. در صورت نیاز، از یک مشاور کمک بگیرید تا ترسهای خود را پردازش کنید و با آنها روبرو شوید.
15. کمبود مهارتهای ارتباطی
کمبود مهارتهای ارتباطی میتواند باعث شود که شما نتوانید احساسات و نیازهای خود را به درستی بیان کنید. ممکن است نتوانید به طور موثر به حرفهای دیگران گوش دهید یا به طور مناسب به آنها پاسخ دهید. این کمبود مهارت میتواند باعث ایجاد سوءتفاهم و درگیری در روابط شود. برای بهبود مهارتهای ارتباطی خود، سعی کنید در کارگاههای آموزشی شرکت کنید یا کتابهایی در این زمینه بخوانید. در ضمن، سعی کنید در روابط خود تمرین کنید که به طور فعال به حرفهای دیگران گوش دهید و احساسات خود را به طور واضح و مستقیم بیان کنید. با بهبود مهارتهای ارتباطی خود، میتوانید روابط سالمتر و رضایتبخشتری برقرار کنید. و از زندگی خود لذت ببرید.
16. سوتفاهمات مکرر
سوتفاهمات مکرر در یک رابطه میتواند نشان دهنده این باشد که طرفین در برقراری ارتباط موثر با یکدیگر مشکل دارند. این سوتفاهمات میتوانند باعث ایجاد تنش، ناراحتی و احساس نادیده گرفته شدن شوند. برای کاهش سوتفاهمات، سعی کنید به طور واضح و دقیق صحبت کنید و از اصطلاحات مبهم و کلی خودداری کنید. در صورت بروز سوتفاهم، سعی کنید به جای سرزنش کردن یکدیگر، با هم همکاری کنید تا مشکل را حل کنید. با تمرین و صبر، میتوانید روابط سالمتری برقرار کنید. و از زندگی خود لذت ببرید.
17. عدم قدردانی
عدم قدردانی از زحمات و تلاشهای شما میتواند باعث شود که احساس کنید که ارزشی ندارید و احساساتتان نادیده گرفته میشود. وقتی طرف مقابل به طور مداوم از شما انتقاد میکند و هیچگاه از شما تشکر نمیکند، ممکن است احساس کنید که دوست داشته نمیشوید. به طرف مقابل بگویید که نیاز دارید که از شما قدردانی شود. در ضمن، سعی کنید از زحمات طرف مقابل هم قدردانی کنید. قدردانی کردن میتواند به تقویت رابطه شما کمک کند. و باعث شود که هر دو طرف احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند. با قدردانی از یکدیگر، میتوانید روابط سالمتر و شادتری داشته باشید.
18. سرزنش کردن مداوم
سرزنش کردن مداوم میتواند باعث ایجاد احساس گناه، شرم و بیارزشی در شما شود. وقتی طرف مقابل همیشه شما را به خاطر اشتباهاتتان سرزنش میکند، ممکن است احساس کنید که دوست داشته نمیشوید. به طرف مقابل بگویید که سرزنش کردن شما باعث ناراحتی شما میشود. در ضمن، سعی کنید به جای سرزنش کردن یکدیگر، با هم همکاری کنید تا مشکلات را حل کنید. سرزنش کردن معمولا نتیجهای جز ایجاد تنش و ناراحتی در رابطه ندارد. با تمرکز بر حل مشکلات، میتوانید روابط سالمتری داشته باشید. و از زندگی خود لذت ببرید.
19. رفتار منفعل-تهاجمی
رفتار منفعل-تهاجمی به رفتاری گفته میشود که در آن فرد به جای بیان مستقیم احساسات خود، از روشهای غیرمستقیم برای ابراز خشم و نارضایتی استفاده میکند. این رفتار میتواند شامل سکوت کردن، نادیده گرفتن، کنایه زدن و تخریب کردن باشد. رفتار منفعل-تهاجمی میتواند باعث ایجاد سوءتفاهم، تنش و ناراحتی در رابطه شود. اگر فکر میکنید که شما یا طرف مقابلتان از رفتار منفعل-تهاجمی استفاده میکنید، سعی کنید با یک مشاور صحبت کنید. و باعث شود که هر دو طرف احساس بهتری نسبت به خودشان داشته باشند. با یادگیری نحوه ارتباط موثر، میتوانید روابط سالمتری برقرار کنید.
20. عدم تعهد به رابطه
عدم تعهد به رابطه میتواند باعث شود که شما احساس بیارزشی و ناامنی کنید. وقتی طرف مقابل به طور کامل به رابطه متعهد نیست، ممکن است احساس کنید که دوست داشته نمیشوید و احساساتتان نادیده گرفته میشود. با طرف مقابل صحبت کنید و در مورد انتظارات خود از رابطه صحبت کنید. اگر طرف مقابل حاضر به تعهد به رابطه نیست، ممکن است لازم باشد که رابطه خود را بازبینی کنید. و نباید در یک رابطه بدون تعهد بمانید. به خودتان و نیازهایتان احترام بگذارید. و به دنبال رابطهای باشید که در آن احساس امنیت و آرامش کنید.
21. وابستگی ناسالم
وابستگی ناسالم به رابطه میتواند باعث شود که شما به طور کامل به طرف مقابل وابسته شوید و نیازهای خود را فراموش کنید. ممکن است فکر کنید که بدون طرف مقابل نمیتوانید زندگی کنید و از ترس از دست دادن او، حاضر باشید هر کاری انجام دهید. وابستگی ناسالم میتواند باعث شود که شما احساس بیارزشی و ناتوانی کنید. برای غلبه بر وابستگی ناسالم، سعی کنید روی خودتان تمرکز کنید و به نیازهای خود اهمیت دهید. در صورت نیاز، از یک مشاور کمک بگیرید تا وابستگی خود را درمان کنید. با ایجاد استقلال در زندگی خود، میتوانید روابط سالمتری برقرار کنید.







در روابط زمانی که احساس می کنیم احساساتمان نادیده گرفته می شود، این حس می تواند ریشه در الگوهای ارتباطی ما داشته باشد. گاهی اوقات طرفین رابطه به طور ناخودآگاه در دام یک چرخه معیوب افتاده اند که در آن هر یک منتظر تایید دیگری است. من در یک رابطه دوستی مشاهده کردم که چگونه سکوت طولانی مدت به تدریج تبدیل به یک عادت مخرب شد.
تفاوت در سبک های ابراز عواطف می تواند منجر به سوء تفاهم های عمیق شود. بعضی افراد به طور طبیعی در بیان کلامی احساسات ضعیف هستند، در حالی که برایشان زبان عمل مهم تر است. اگر این تفاوت ها شناسایی نشود، هر دو طرف رابطه ممکن است احساس کنند که تلاش هایشان دیده نمی شود.
یکی از جنبه های مهمی که کمتر مورد توجه قرار می گیرد، تاثیر خستگی ذهنی بر روابط است. وقتی فردی تحت فشار مشکلات شخصی قرار دارد، ظرفیت عاطفی او کاهش می یابد. این حالت موقتی است، اما اگر تداوم پیدا کند، می تواند آسیب های جدی به رابطه وارد کند.
مسئله جالبی که در این مطلب به خوبی مطرح شده، نقش پیشینه خانوادگی در شکل گیری این الگوهاست. کودکانی که در محیطی رشد می کنند که احساساتشان بی اهمیت شمرده می شود، در بزرگسالی ممکن است نتوانند ارتباط سالمی برقرار کنند. این یک چالش اساسی در روابط بین فردی محسوب می شود.
نکته قابل تاملی که در بررسی مطالب دیگر سایت نیز به آن برخورد کردم، تاثیر شبکه های اجتماعی بر انتظارات ما از روابط است. مقایسه دائمی رابطه خود با تصاویر ایده آل شده در فضای مجازی می تواند احساس کمبود ایجاد کند. این موضوع یکی از عوامل نوظهور در نارضایتی های عاطفی محسوب می شود.
در یک تجربه کاری مشاهده کردم که چگونه عدم هماهنگی در اولویت بندی ها می تواند به تدریج رابطه را از بین ببرد. وقتی یکی از طرفین مدام موضوعات حاشیه ای را بر ارتباط اصلی مقدم می شمارد، این پیام را منتقل می کند که رابطه برایش در اولویت نیست.
تحلیل این موضوع از زوایای مختلف نشان می دهد که برای ایجاد رابطه سالم، نیاز به آگاهی از این مکانیسم های پیچیده داریم. خواندن مطالب عمیق و کاربردی مثل این متن می تواند پنجره جدیدی به سوی درک بهتر روابط باز کند. این رویکرد تحلیلی از ویژگی های منحصر به فرد مطالبی است که در این سایت منتشر می شود.