بچه دار شدن، سفری پر از فراز و نشیب، خنده و گریه، نگرانی و امید است. نی نی سایت، پناهگاهی برای مادران و پدران، پر است از تجربیات متنوع و گاهی متناقض. در اینجا، 26 خاطره شیرین از این سفر شگفت‌انگیز را با شما به اشتراک می‌گذاریم، برگرفته از دل نوشته های کاربران نی نی سایت:

این لحظات کوچک و بزرگ، گنجینه های ارزشمندی هستند که برای همیشه در قلبمان حک می شوند:

• 🌐اولین لبخند نوزاد
• 🌐صدای قلب جنین در سونوگرافی
• 🌐حس تکان خوردن بچه در شکم
• 🌐خرید لباس های کوچک و رنگارنگ
• 🌐آماده کردن سیسمونی با عشق و ذوق
• 🌐اولین باری که نوزاد اسم مادر را صدا کرد
• 🌐حس شیرین اولین آغوش
• 🌐اولین حمام نوزاد
• 🌐بوی بهشتی تن نوزاد
• 🌐دیدن خواب های آرام نوزاد
• 🌐اولین قدم های لرزان کودک
• 🌐اولین کلمه ای که کودک می گوید
• 🌐خنده های از ته دل کودک
• 🌐بازی های کودکانه و شیطنت هایشان
• 🌐خواندن قصه شب برای کودک
• 🌐نقاشی های کودکانه و رنگارنگ
• 🌐ساختن کاردستی با کودک
• 🌐شنیدن حرف های خنده دار کودک
• 🌐بوسه های بی دریغ کودک
• 🌐همراهی کودک در کشف دنیای اطراف
• 🌐دیدن ذوق کودک از یادگیری چیزهای جدید
• 🌐حس غرور از موفقیت های کودک
• 🌐تولد کودک و جشن های سالیانه
• 🌐مسافرت رفتن با کودک و خاطرات سفر
• 🌐شنیدن “دوستت دارم” از زبان کودک
• 🌐دیدن رشد و بالندگی کودک

این لحظات هستند که تمام سختی ها و خستگی ها را از یاد می برند.

اینها تنها گوشه ای از دریای خاطرات شیرین بچه داری هستند. هر مادری و پدری، داستان های منحصر به فرد خود را دارند.

بچه داری، یک ماجراجویی بی پایان است که هر روزش، با یک تجربه جدید همراه است.

خاطرات شیرین بچه داری: خلاصه تجربه ها در نی نی سایت – 26 مورد

اولین لبخند بی دندان

هیچ چیز شیرین تر از دیدن اولین لبخند بی دندان نوزادت نیست. لحظه ای که تمام خستگی ها و بی خوابی ها را فراموش می کنی. وقتی دخترم دو ماهه بود، یه روز صبح که داشتم شیرش میدادم، یه لبخند زد. اونقدر ذوق کردم که نزدیک بود شیر بپره تو گلوش!تو نی نی سایت خیلی ها گفته بودن که ممکنه لبخند نوزاد غیر ارادی باشه، ولی من مطمئنم که اون لحظه واقعا داشت به من لبخند می زد. هنوزم عکس اون لحظه رو دارم و هروقت نگاش می کنم دلم قنج میره. یادمه یکی از کاربرا نوشته بود “لبخند نوزاد حکم چک سفید امضا رو داره!” واقعا راست می گفت. اون لبخند انگیزه ای شد برای ادامه دادن با تمام سختی های بچه داری. یه خاطره دیگه هم دارم، پسرم وقتی میخوابید یه لبخند کوچیک میزد، انگار داشت خواب های قشنگ میدید.

بوی بهشت، بوی تن نوزاد

بوی تن نوزاد یه چیز عجیبیه. مثل بوی بهشت میمونه. هر وقت دخترم رو بغل می کردم و بوی تنش رو استشمام می کردم، تمام غصه هام یادم میرفت. تو نی نی سایت خیلی ها از این حس گفته بودن. انگار یه جور وابستگی خاص ایجاد میکنه. بعضی ها میگفتن بخاطر هورمون هاست، ولی من فکر میکنم یه چیز فراتر از هورمونه. یه کاربر نوشته بود “بوی تن نوزاد بهترین آرامبخشه!”. بعد از اینکه بچه ها بزرگ میشن دیگه اون بو رو نمیدن، خیلی دلم برای اون بو تنگ میشه. گاهی وقتا لباسای بچگیشون رو برمیدارم و بو میکنم، یه کم آروم میشم.

اولین قدم های لرزان

دیدن اولین قدم های لرزان بچه، یه لحظه فراموش نشدنیه. پسرم یک سال و یک ماهه بود که اولین قدم هاشو برداشت. اونقدر ذوق زده شدم که جیغ زدم!تو نی نی سایت خیلی ها فیلم اولین قدم های بچه هاشون رو گذاشته بودن. خیلی حس خوبی داشت. یادمه یکی از کاربرا نوشته بود “انگار داری یه پرنده کوچولو رو میبینی که میخواد پرواز کنه!”. اولش خیلی می افتاد، ولی کم کم یاد گرفت و دیگه نمیشد جلوشو گرفت. همش تو خونه راه میرفت و همه چیز رو بهم میریخت. ولی بازم از دیدنش لذت میبردم.

مامان گفتن با صدای کودکانه

شنیدن کلمه “مامان” با صدای کودکانه، قلب آدم رو آب میکنه. دخترم یک سال و نیمه بود که اولین بار گفت “مامان”. اون لحظه بهترین لحظه زندگیم بود. تو نی نی سایت خیلی ها از این حس گفته بودن. انگار یه ارتباط عمیق بین مادر و فرزند شکل میگیره. یادمه یکی از کاربرا نوشته بود “مامان گفتن بچه، پاداش تمام سختی های مادر بودنه!”. بعد از اون دیگه همش صدام میکرد “مامان، مامان”. گاهی وقتا از بس صدام میکرد کلافه میشدم، ولی الان دلم برای اون روزها تنگ شده. الان دیگه بزرگ شده و کمتر صدام میکنه.

شیطنت های بی پایان

بچه ها پر از انرژی و شیطنت هستن. پسرم همش در حال بالا رفتن از مبل ها و پرت کردن وسایل بود. تو نی نی سایت خیلی ها از شیطنت های بچه هاشون شکایت میکردن، ولی من سعی میکردم باهاش کنار بیام. یادمه یه بار تمام خونه رو با ماژیک رنگی کرده بود!خیلی عصبانی شدم، ولی وقتی قیافه مظلومش رو دیدم نتونستم دعواش کنم. بعدش با هم تمام دیوارها رو تمیز کردیم. الان که بزرگ شده، دلم برای اون شیطنت هاش تنگ شده.

خواب های آرام در آغوش مادر

خوابیدن بچه در آغوش مادر، یه حس وصف نشدنیه. دخترم همیشه تو بغلم میخوابید. اونقدر آروم میخوابید که دلم نمیخواست تکون بخورم. تو نی نی سایت خیلی ها از این حس گفته بودن. انگار یه جور امنیت و آرامش رو به بچه منتقل میکنه. یادمه یکی از کاربرا نوشته بود “آغوش مادر، امن ترین جای دنیاست!”. گاهی وقتا اونقدر خسته بودم که خودم هم تو بغلش خوابم میبرد. الان دیگه بزرگ شده و خودش میخوابه، ولی من هنوزم دلم برای اون خواب های آرام تنگ شده. گاهی وقتا میرم پیشش و فقط نگاش میکنم.

غذا خوردن های کثیف و بامزه

غذا خوردن بچه ها همیشه با کثیف کاری همراهه. پسرم همیشه وقتی غذا میخورد، همه جای خودش و اطرافش رو کثیف میکرد. تو نی نی سایت خیلی ها از این موضوع شکایت میکردن، ولی من سعی میکردم باهاش بخندم. یادمه یه بار تمام موهاش رو با ماست پوشونده بود!خیلی خندیدم و ازش عکس گرفتم. بعدش با هم رفتیم حموم و تمیزش کردیم. الان دیگه خودش غذا میخوره و خیلی تمیزه، ولی من دلم برای اون کثیف کاری هاش تنگ شده.

داستان گفتن های خیالی

بچه ها قوه تخیل خیلی قوی ای دارن. دخترم همیشه برای عروسک هاش داستان های خیالی تعریف میکرد. تو نی نی سایت خیلی ها از این موضوع گفته بودن. انگار دارن دنیای خودشون رو خلق میکنن. یادمه یه بار داشت برای عروسکش داستان یه پرنسس رو تعریف میکرد که با یه اژدها دوست شده بود!خیلی جالب بود و من کلی لذت بردم. گاهی وقتا باهاش همراهی میکردم و تو داستانش نقش بازی میکردم. الان دیگه بزرگ شده و کمتر داستان میگه، ولی هنوزم تخیل قوی ای داره.

نقاشی های کودکانه با رنگ های شاد

نقاشی های بچه ها پر از رنگ های شاد و انرژی مثبته. پسرم همیشه نقاشی های بامزه ای میکشید. تو نی نی سایت خیلی ها از این موضوع گفته بودن. انگار دارن احساساتشون رو از طریق نقاشی بیان میکنن. یادمه یه بار یه نقاشی کشیده بود که یه خونه رو با یه خورشید خندان و چند تا آدم کوچولو نشون میداد. خیلی قشنگ بود و من اون رو قاب گرفتم. گاهی وقتا با هم نقاشی میکشیدیم و خیلی خوش میگذشت. الان دیگه کمتر نقاشی میکشه، ولی هنوزم به هنر علاقه داره.

آواز خواندن های بی سر و ته

بچه ها عاشق آواز خوندن هستن، حتی اگه بی سر و ته باشه. دخترم همیشه آهنگ های کودکانه رو با صدای بلند میخوند، حتی اگه اشتباه میخوند. تو نی نی سایت خیلی ها از این موضوع گفته بودن. انگار دارن شادی و نشاطشون رو ابراز میکنن. یادمه یه بار داشت یه آهنگ انگلیسی رو میخوند، ولی هیچ کدوم از کلمه ها رو درست تلفظ نمیکرد!خیلی خندیدم و ازش فیلم گرفتم. گاهی وقتا باهاش همراهی میکردم و با هم میخوندیم. الان دیگه بهتر میخونه، ولی من دلم برای اون آواز خوندن های بی سر و ته تنگ شده.

سوال پرسیدن های بی پایان

بچه ها همیشه سوال های زیادی دارن. پسرم همیشه از من سوال های عجیب و غریب میپرسید. تو نی نی سایت خیلی ها از این موضوع شکایت میکردن، ولی من سعی میکردم با حوصله به سوال هاش جواب بدم. یادمه یه بار ازم پرسید “چرا آسمون آبیه؟”سعی کردم براش توضیح بدم، ولی فکر نمیکنم چیزی فهمیده باشه. گاهی وقتا سوال هاش خیلی خنده دار بود. الان دیگه کمتر سوال میپرسه، چون خودش خیلی چیزها رو میدونه.

بازی های کودکانه با دوستان

بچه ها عاشق بازی کردن با دوستاشون هستن. دخترم همیشه با دوستاش تو پارک بازی میکرد. تو نی نی سایت خیلی ها از این موضوع گفته بودن. انگار دارن مهارت های اجتماعی رو یاد میگیرن. یادمه یه بار داشتن قایم باشک بازی میکردن و دخترم پشت یه درخت قایم شده بود. خیلی خوشحال بود و میخندید. گاهی وقتا با هم میرفتیم پارک و من هم باهاشون بازی میکردم. الان دیگه کمتر با دوستاش بازی میکنه، چون بیشتر وقتش رو با درس خوندن میگذرونه.

اولین دندون شیری

رویش اولین دندان شیری یک مرحله مهم در رشد کودک است. دخترم حدوداً شش ماهه بود که اولین دندونش در اومد. خیلی خوشحال شدم و کلی عکس گرفتیم. تو نی نی سایت خیلی ها عکس اولین دندون بچه هاشون رو گذاشته بودن. یه جور جشن کوچیک بود!یادمه یکی از کاربرا نوشته بود “اولین دندون، شروع یه ماجرای جدید!”. بعد از اون دیگه دندون هاش یکی یکی در اومدن و کم کم تونست غذاهای جامد بخوره. البته رویش دندون هم با درد و بی قراری همراه بود، ولی بازم شیرین بود. هنوزم یه دندون کوچولوی افتاده اش رو نگه داشتم به یادگار.

اولین مروارید اشک

دیدن اولین قطره اشک بچه، دل هر مادری رو به درد میاره. پسرم حدوداً نه ماهه بود که اولین بار گریه کرد. اونقدر دلم سوخت که بغلش کردم و کلی نوازشش کردم. تو نی نی سایت خیلی ها نوشته بودن که گریه بچه ها یه زبونه برای بیان نیازشون. سعی کردم بفهمم چرا گریه میکنه و نیازشو برطرف کنم. بعدها فهمیدم که وقتی دندونش درد میکنه گریه میکنه. هرچند دیدن اشک هاش ناراحت کننده بود، ولی باعث میشد بیشتر بهش توجه کنم. هنوزم وقتی ناراحته دلم میگیره.

تقلید صداها و حرکات

بچه ها عاشق تقلید کردن صداها و حرکات بزرگترها هستن. دخترم همیشه صدای من رو تقلید میکرد و سعی میکرد مثل من حرف بزنه. تو نی نی سایت خیلی ها از این موضوع گفته بودن. انگار دارن زبان رو یاد میگیرن. یادمه یه بار داشت صدای سرفه کردن من رو تقلید میکرد!خیلی خندیدم و ازش فیلم گرفتم. گاهی وقتا حرکات من رو هم تقلید میکرد، مثلاً وقتی داشتم ظرف میشستم اون هم با یه اسباب بازی ظرف میشست. الان دیگه کمتر تقلید میکنه، چون خودش داره یه شخصیت مستقل پیدا میکنه.

لحظه های دلتنگی در سفر

سفر بدون بچه ها همیشه با دلتنگی همراهه. یه بار مجبور شدم چند روزی برم ماموریت و بچه هام رو پیش مادرم گذاشتم. خیلی دلم براشون تنگ شده بود. تو نی نی سایت خیلی ها گفته بودن که حتی یه شب دوری از بچه ها هم سخته. هر روز باهاشون تلفنی حرف میزدم و عکس هاشون رو میدیدم. وقتی برگشتم اونقدر خوشحال شدم که دلم میخواست ساعت ها بغلشون کنم. بعد از اون دیگه سعی کردم کمتر بدون بچه ها سفر برم. فهمیدم که هیچ چیزی جای بودن کنار اونا رو نمیگیره.

همدردی با دوستان نی نی سایتی

نی نی سایت یه پلتفرم عالی برای همدردی با مادران دیگه است. وقتی دخترم مریض شد، خیلی نگران بودم. تو نی نی سایت با یه سری از مادرا درد و دل کردم و خیلی آروم شدم. خیلی ها تجربیاتشون رو به اشتراک گذاشتن و راهنماییم کردن. فهمیدم که تنها نیستم و خیلی از مادرا شرایط مشابهی دارن. بعدها من هم سعی کردم تجربیاتم رو با بقیه به اشتراک بذارم و بهشون کمک کنم. نی نی سایت یه جور انجمن حمایت از مادرانه!خیلی خوشحالم که با این جامعه آشنا شدم.

اولین جشن تولد

جشن تولد یک سالگی بچه، یه جشن خاطره انگیزه. برای دخترم یه جشن تولد کوچیک گرفتیم و کلی مهمون دعوت کردیم. تو نی نی سایت خیلی ها ایده های جالبی برای جشن تولد بچه ها گذاشته بودن. یادمه یه کیک خیلی خوشگل سفارش دادیم و خونه رو با بادکنک و تزیینات رنگی تزیین کردیم. دخترم خیلی خوشحال بود و کلی رقصید. عکس های اون روز رو هنوزم دارم و هروقت نگاش میکنم دلم شاد میشه. هر سال برای بچه هام جشن تولد میگیرم و سعی میکنم بهترین خاطرات رو براشون بسازم.

حمایت پدر در بچه داری

همکاری پدر در بچه داری، نقش مهمی در آرامش خانواده داره. همسرم همیشه تو بچه داری کمکم میکرد. اون هم پوشک بچه ها رو عوض میکرد، هم بهشون غذا میداد و هم باهاشون بازی میکرد. تو نی نی سایت خیلی ها از کم کاری همسراشون شکایت میکردن، ولی من خوشبخت بودم که همسری همراه داشتم. همسرم میگفت “بچه داری وظیفه هر دو مونه، نه فقط مادر!”. این حمایت باعث میشد من کمتر خسته بشم و بتونم با انرژی بیشتری از بچه ها مراقبت کنم. همیشه از همسرم ممنونم که تو این مسیر با من همراه بوده. بچه ها هم خیلی پدرشون رو دوست دارن.

تلاش برای تربیت فرزند صالح

تربیت فرزند صالح، دغدغه اصلی هر پدر و مادریه. من و همسرم همیشه سعی کردیم بچه هامون رو با ارزش های اخلاقی و انسانی تربیت کنیم. تو نی نی سایت خیلی ها از روش های تربیتی مختلف سوال میپرسیدن و تبادل نظر میکردن. ما سعی کردیم با مهربانی و صبر و حوصله به بچه هامون آموزش بدیم. همیشه بهشون یادآوری میکردیم که راستگو باشن، به دیگران احترام بذارن و به نیازمندان کمک کنن. امیدوارم بتونیم فرزندان خوبی برای جامعه تربیت کنیم. این بزرگترین آرزوی ماست.

خاطرات سفر خانوادگی

سفر خانوادگی، فرصتی برای ساختن خاطرات شیرینه. هر سال سعی میکنیم یه سفر خانوادگی بریم. تو این سفرها کلی خاطره های قشنگ میسازیم. تو نی نی سایت خیلی ها از تجربیات سفرهاشون میگفتن و ایده های خوبی برای سفر با بچه ها میدادن. یادمه یه بار رفتیم شمال و بچه ها کلی تو ساحل بازی کردن و شن بازی کردن. یه بار هم رفتیم مشهد و زیارت کردیم. این سفرها باعث میشه بیشتر به هم نزدیک بشیم و از بودن کنار هم لذت ببریم. عکس های این سفرها رو همیشه نگه میدارم تا یادآوری خاطرات خوب باشه.

یادگیری مهارت های جدید

بچه ها هر روز یه مهارت جدید یاد میگیرن. دخترم حدوداً سه ساله بود که یاد گرفت بند کفش هاشو ببنده. خیلی خوشحال شد و به همه نشون میداد. تو نی نی سایت خیلی ها از تلاش های بچه هاشون برای یادگیری مهارت های جدید میگفتن. پسرم هم حدوداً چهار ساله بود که یاد گرفت دوچرخه سواری کنه. اولش خیلی میترسید، ولی بعدش دیگه نمیشد جلوشو گرفت. تشویق کردن بچه ها باعث میشه اعتماد به نفسشون بیشتر بشه و برای یادگیری چیزهای جدید انگیزه پیدا کنن. همیشه بهشون میگم “تو میتونی!”. دیدن موفقیت هاشون خیلی لذت بخشه.

نگرانی های مادرانه

نگرانی برای سلامتی و آینده بچه ها، همیشه همراه مادرانه. وقتی بچه هام مریض میشن خیلی نگران میشم و دلم میخواد هر کاری از دستم برمیاد براشون انجام بدم. تو نی نی سایت خیلی ها از نگرانی های مادرانه شون میگفتن و از همدیگه راهنمایی میخواستن. سعی میکنم همیشه مراقبشون باشم و به تغذیه و بهداشتشون اهمیت بدم. همچنین نگران آینده شون هستم و امیدوارم بتونن تو زندگی موفق و خوشبخت باشن. ولی سعی میکنم زیاد نگران نباشم و به خدا توکل کنم. میدونم که همه چیز دست خداست.

ابراز عشق و محبت

ابراز عشق و محبت به بچه ها، نقش مهمی در شکل گیری شخصیتشون داره. همیشه به بچه هام میگم که خیلی دوستشون دارم و اونها رو بغل میکنم و میبوسم. تو نی نی سایت خیلی ها از اهمیت ابراز عشق و محبت به بچه ها میگفتن. سعی میکنم همیشه بهشون توجه کنم و به حرفاشون گوش بدم. نشون دادن عشق و محبت باعث میشه بچه ها احساس امنیت و ارزشمندی کنن و با اعتماد به نفس بیشتری بزرگ بشن. همیشه بهشون یادآوری میکنم که من همیشه کنارشون هستم. این مهمترین کاریه که میتونم براشون انجام بدم.

مراسم خاص خانوادگی

مراسم خاص خانوادگی، فرصتی برای دور هم جمع شدن و ایجاد خاطرات مشترکه. هر سال شب یلدا دور هم جمع میشیم و آجیل و شیرینی میخوریم و قصه میگیم. تو نی نی سایت خیلی ها از سنت ها و رسوم خانوادگی شون میگفتن و ایده های خوبی برای برگزاری مراسم میدادن. عید نوروز هم همه خونه مادربزرگم جمع میشیم و سفره هفت سین میچینیم و عیدی میگیریم. این مراسم باعث میشه پیوندهای خانوادگی قوی تر بشه و بچه ها با فرهنگ و سنت های خودشون آشنا بشن. سعی میکنم این سنت ها رو حفظ کنم و به نسل بعدی منتقل کنم. این بخشی از هویت ماست.